mastebahar مست بهار

mastebahar مست بهار

mastebahar مست بهار
mastebahar مست بهار

mastebahar مست بهار

mastebahar مست بهار

از جام عشق بین همه باغ و بهار مست



 (از جام عشق بین همه باغ و بهار مست)
'


از جام عشق بین همه باغ و بهار مست
دوران دهر عاشق و لیل و نهار مست
ناهید در هبوط و قمر در شرف خراب
خورشید در طلوع و فلک ذره‌وار مست
مجنون و عشق خسته و ایوب و صبر زار
توفان و نوح بیدل و منصور و دار مست
چندین پیاده بنگر و چندین سوار بین
گاهی پیاده بیدل و گاهی سوار مست
معشوق پردگی و خر پرده‌دار و باز
هم پردگی و پرده و هم پرده‌دار مست
آخر ز بهر کیست، نگویی، بدین صفت؟
چندین هزار بیدل و چندین هزار مست
هشیار بود تا به کنون اوحدی ولی
آمد زمان آن که شود هوشیار مست


  



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.