آب در پای ترنج و به و بادام روان | همچو در زیر درختان بهشتی انهار |
عقل حیران شود از خوشه زرّین عنب | فهم عاجز شود از حقه یاقوت انار |
بندهای رطب از نخل فرو آویزند | نخل بندان قضا و قدر شیرین کار |
سیب را هر طرفی داده طبیعت رنگی | هم بر آن گونه که گلگونه کند روی نگار |
پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز | ماه و خورشید مسخّر کند و لیل و نهار |
سعدی